پرفسور می گوید: “بیا، شرایط خود را بیان کن.” اما باز هم گگه مثل صدف ساکت بود. پرفسور میگوید: «حدس میزنم، بهتر فال جدید و آنلاین قهوه , احساس , تک نیت , چای , چوب , امروز , انبیا , پیشگویی , روزانه , ساعت , فردا , سرنوشت , ازدواج , ابجد , زندگی , صوتی , شمع , عشق , کارت , ورق دعا و جادو و طلسم است همه را کنار بگذارید و من را رها کنید.
تا با رئیس صحبت کنم. او به ما اشاره میکند فال ابجد یکشنبه و میگوید کمی عقبنشینی کنید. ۲۲۶ «خب، میدانی، سام، ما میتوانیم به ون دورن اعتماد کنیم. او ما را مستقیماً به سمت گنج هدایت کرده بود، همانطور که گفته بود، و طبق توافق، همه آن را مهر و موم کرده بود تا زمانی که بتوانیم آن را روی کشتی ببریم و آن را به درستی تقسیم کنیم. ما میدانستیم که اگر مجبور باشیم در تمام طول راه با گگه و سیاهپوستانش بجنگیم.
برای برگشت به کوسر کار سختی خواهیم داشت. بنابراین ما فکر کردیم که اگر ون دورن بتواند مشکل را به روش خودش حل کند، ما هر فرصتی را به او می دهیم تا این کار را انجام دهد. حداقل، این همان چیزی بود که من فکر می کردم، زیرا به پسرها گفتم که کمی از راه دور بروند. ما این کار را کردیم، «پرفسور» و «رئیس» را با هم رها کردیم، و رفتیم – این همان جایی بود که اشتباه کردیم.
پسرم – دو شتر را با گنج با «آنها» گذاشتیم. اما ما به خیانت فال ابجد امروز فکر نکرده بودیم تا زمانی که ال گیگه بازویش را بلند کرد و تمام نیروها با عجله به جلو آمدند. آنها دور پرفسور و شترها را محاصره کردند، چند گلوله به سمت ما شلیک کردند، و سپس چرخیدند و با حداکثر سرعتی که می توانستند به سمت روستا رفتند. ۲۲۷ ند و من یک دقیقه نمی دانستم چه کار کنم.
پرفسور مثل بقیه پرجنبوجوش بود و یکی از شترهای گنج را هدایت میکرد، در حالی که اول گیگه دیگری را رهبری میکرد. بنابراین ما به اندازه کافی خوب می دانستیم که او این کار را به عهده ما گذاشته و با یک دیک درست کرده تا سهم ما را از ما بگیرد. ند میگوید: «پسرا تا بعد از ظهر برنمیگردند، پس بیایید دزدها را دنبال کنیم و با آن مبارزه کنیم. این به نظر من معقول بود.
بنابراین ما بعد از “آنها رفتیم، نه اینکه قصد داشتیم تو را رها فال ابجد ازدواج کنیم، بلکه سعی کردیم گنجی را که به دست آورده بودیم نجات دهیم” تا از نقشه های آن پرفسور احمقانه منصرف شویم.” من گفتم: «کاملاً درست عمل کردی، عمو. من تو را سرزنش نمیکنم. خوب؟» «خب، پسر، آنطور که انتظار داشتیم در روستا توقف نکردند، بلکه ادامه دادند. همچنین ما به درستی ادامه می دهیم. هر وقت خیلی نزدیک می شدیم به سمت ما شلیک می کردند.
اما هیچ گاه به چیزی نمی زدند، و از ترس کشتن دختری که در کنار رئیس با شتر شوخی می کرد، جرأت نکردیم زیاد شلیک کنیم. و “پرفسور” “ایوا؟” ۲۲۸ «بله. او دختر زیبایی فال جدید و آنلاین قهوه , احساس , تک نیت , چای , چوب , امروز , انبیا , پیشگویی , روزانه , ساعت , فردا , سرنوشت , ازدواج , ابجد , زندگی , صوتی , شمع , عشق , کارت , ورق دعا و جادو و طلسم است.
و همانطور که می بینم در این مورد مقصر نیست. بنابراین ما فال ابجد اصلی از آسیب رساندن به او متنفر بودیم. چیز دیگر این فال جدید و آنلاین قهوه , احساس , تک نیت , چای , چوب , امروز , انبیا , پیشگویی , روزانه , ساعت , فردا , سرنوشت , ازدواج , ابجد , زندگی , صوتی , شمع , عشق , کارت , ورق دعا و جادو و طلسم است که ما به اندازه این عرب ها عادت نداریم برای کمی پول به مردم تیراندازی کنیم.
بنابراین، تمام روز اول گگه را از میان تپهها تعقیب میکردیم، و به سمت تاریکی راه زیادی جلوتر از اینجا بودیم، از بخش بعدی بیابان آنسوی عبور میکردیم و به کوههای سیاه میرسیدیم. سپس، در کمال تعجب، به جای اینکه در مسیر باقی بمانیم، رئیس و گروهش به یک مسیر باریک تر منحرف شدند و به یک دره کور رفتند و در آنجا اردو زدند. “در ابتدا نمی توانستم دلیل این فال ابجد مرداد موضوع را بفهمم، اما ند و فهمیدم که رئیس روباه یا پرفسور یا هر دو، اهمیتی نمی دهند.
که با کوزر به کوزر نزدیک تر شوند. آن گنج در حالی که ما در مسیر آنها گرم بودیم. منظور آنها این فال جدید و آنلاین قهوه , احساس , تک نیت , چای , چوب , امروز , انبیا , پیشگویی , روزانه , ساعت , فردا , سرنوشت , ازدواج , ابجد , زندگی , صوتی , شمع , عشق , کارت , ورق دعا و جادو و طلسم است که در آن دره توقف کنند تا زمانی که بتوانند از ما خلاص شوند. برای اینکه به ما اجازه بدهند آنها را در شهرک تعقیب کنیم، یا ابتدا به آنجا برسیم و به پلیس هشدار دهیم، به این معنی فال جدید و آنلاین قهوه , احساس , تک نیت , چای , چوب , امروز , انبیا , پیشگویی , روزانه , ساعت , فردا , سرنوشت , ازدواج , ابجد , زندگی , صوتی , شمع , عشق , کارت , ورق دعا و جادو و طلسم است که آنها باید دست از سرگردانی بردارند، مطمئناً، هر یک از این افراد برای کشتن فقیر حساب باز می کنند. کانینگهام ۲۲۹ ما تمام شب دهانه آن دره را تماشا کردیم، اما نتوانستیم به دزدان نزدیکتر شویم، زیرا یک مرد، مسلح خوب، میتواند در آن مکان باریکتر بین صخرهها بایستد و از ارتش جلوگیری کند. امروز صبح تصمیم گرفتیم به عقب برگردیم و شما را پیدا کنیم، چون شما تا حد زیادی در ذهن من بوده اید و من نگران شما هستم.
تا با رئیس صحبت کنم. او به ما اشاره میکند فال ابجد یکشنبه و میگوید کمی عقبنشینی کنید. ۲۲۶ «خب، میدانی، سام، ما میتوانیم به ون دورن اعتماد کنیم. او ما را مستقیماً به سمت گنج هدایت کرده بود، همانطور که گفته بود، و طبق توافق، همه آن را مهر و موم کرده بود تا زمانی که بتوانیم آن را روی کشتی ببریم و آن را به درستی تقسیم کنیم. ما میدانستیم که اگر مجبور باشیم در تمام طول راه با گگه و سیاهپوستانش بجنگیم.
برای برگشت به کوسر کار سختی خواهیم داشت. بنابراین ما فکر کردیم که اگر ون دورن بتواند مشکل را به روش خودش حل کند، ما هر فرصتی را به او می دهیم تا این کار را انجام دهد. حداقل، این همان چیزی بود که من فکر می کردم، زیرا به پسرها گفتم که کمی از راه دور بروند. ما این کار را کردیم، «پرفسور» و «رئیس» را با هم رها کردیم، و رفتیم – این همان جایی بود که اشتباه کردیم.
پسرم – دو شتر را با گنج با «آنها» گذاشتیم. اما ما به خیانت فال ابجد امروز فکر نکرده بودیم تا زمانی که ال گیگه بازویش را بلند کرد و تمام نیروها با عجله به جلو آمدند. آنها دور پرفسور و شترها را محاصره کردند، چند گلوله به سمت ما شلیک کردند، و سپس چرخیدند و با حداکثر سرعتی که می توانستند به سمت روستا رفتند. ۲۲۷ ند و من یک دقیقه نمی دانستم چه کار کنم.
پرفسور مثل بقیه پرجنبوجوش بود و یکی از شترهای گنج را هدایت میکرد، در حالی که اول گیگه دیگری را رهبری میکرد. بنابراین ما به اندازه کافی خوب می دانستیم که او این کار را به عهده ما گذاشته و با یک دیک درست کرده تا سهم ما را از ما بگیرد. ند میگوید: «پسرا تا بعد از ظهر برنمیگردند، پس بیایید دزدها را دنبال کنیم و با آن مبارزه کنیم. این به نظر من معقول بود.
بنابراین ما بعد از “آنها رفتیم، نه اینکه قصد داشتیم تو را رها فال ابجد ازدواج کنیم، بلکه سعی کردیم گنجی را که به دست آورده بودیم نجات دهیم” تا از نقشه های آن پرفسور احمقانه منصرف شویم.” من گفتم: «کاملاً درست عمل کردی، عمو. من تو را سرزنش نمیکنم. خوب؟» «خب، پسر، آنطور که انتظار داشتیم در روستا توقف نکردند، بلکه ادامه دادند. همچنین ما به درستی ادامه می دهیم. هر وقت خیلی نزدیک می شدیم به سمت ما شلیک می کردند.
اما هیچ گاه به چیزی نمی زدند، و از ترس کشتن دختری که در کنار رئیس با شتر شوخی می کرد، جرأت نکردیم زیاد شلیک کنیم. و “پرفسور” “ایوا؟” ۲۲۸ «بله. او دختر زیبایی فال جدید و آنلاین قهوه , احساس , تک نیت , چای , چوب , امروز , انبیا , پیشگویی , روزانه , ساعت , فردا , سرنوشت , ازدواج , ابجد , زندگی , صوتی , شمع , عشق , کارت , ورق دعا و جادو و طلسم است.
و همانطور که می بینم در این مورد مقصر نیست. بنابراین ما فال ابجد اصلی از آسیب رساندن به او متنفر بودیم. چیز دیگر این فال جدید و آنلاین قهوه , احساس , تک نیت , چای , چوب , امروز , انبیا , پیشگویی , روزانه , ساعت , فردا , سرنوشت , ازدواج , ابجد , زندگی , صوتی , شمع , عشق , کارت , ورق دعا و جادو و طلسم است که ما به اندازه این عرب ها عادت نداریم برای کمی پول به مردم تیراندازی کنیم.
بنابراین، تمام روز اول گگه را از میان تپهها تعقیب میکردیم، و به سمت تاریکی راه زیادی جلوتر از اینجا بودیم، از بخش بعدی بیابان آنسوی عبور میکردیم و به کوههای سیاه میرسیدیم. سپس، در کمال تعجب، به جای اینکه در مسیر باقی بمانیم، رئیس و گروهش به یک مسیر باریک تر منحرف شدند و به یک دره کور رفتند و در آنجا اردو زدند. “در ابتدا نمی توانستم دلیل این فال ابجد مرداد موضوع را بفهمم، اما ند و فهمیدم که رئیس روباه یا پرفسور یا هر دو، اهمیتی نمی دهند.
که با کوزر به کوزر نزدیک تر شوند. آن گنج در حالی که ما در مسیر آنها گرم بودیم. منظور آنها این فال جدید و آنلاین قهوه , احساس , تک نیت , چای , چوب , امروز , انبیا , پیشگویی , روزانه , ساعت , فردا , سرنوشت , ازدواج , ابجد , زندگی , صوتی , شمع , عشق , کارت , ورق دعا و جادو و طلسم است که در آن دره توقف کنند تا زمانی که بتوانند از ما خلاص شوند. برای اینکه به ما اجازه بدهند آنها را در شهرک تعقیب کنیم، یا ابتدا به آنجا برسیم و به پلیس هشدار دهیم، به این معنی فال جدید و آنلاین قهوه , احساس , تک نیت , چای , چوب , امروز , انبیا , پیشگویی , روزانه , ساعت , فردا , سرنوشت , ازدواج , ابجد , زندگی , صوتی , شمع , عشق , کارت , ورق دعا و جادو و طلسم است که آنها باید دست از سرگردانی بردارند، مطمئناً، هر یک از این افراد برای کشتن فقیر حساب باز می کنند. کانینگهام ۲۲۹ ما تمام شب دهانه آن دره را تماشا کردیم، اما نتوانستیم به دزدان نزدیکتر شویم، زیرا یک مرد، مسلح خوب، میتواند در آن مکان باریکتر بین صخرهها بایستد و از ارتش جلوگیری کند. امروز صبح تصمیم گرفتیم به عقب برگردیم و شما را پیدا کنیم، چون شما تا حد زیادی در ذهن من بوده اید و من نگران شما هستم.
- سه شنبه ۰۶ شهریور ۰۳ ۱۵:۱۱ ۵ بازديد
- ۰ نظر