خط تیره! چلپ چلوپ! چلپ چلوپ، خط تیره! او دور کار کرد. و خیلی زود دور داشیر حلقه ای از تکه های کوچک کره بود.
در حالی که دوقلوها دوغ فال انبیا میخوام را مینوشیدند، مادرشان شیر را شست و کنار گذاشت. وقتی تمام شد، هنوز صبح زود بود، چون با آفتاب بلند شده بودند.
او گفت: «حالا باید خانه را تمیز کنیم.
بنابراین او برسهای شستشو، پاککنها، سطلها فال انبیا ماهانه و گردگیرهایش را بیرون آورد و شروع کرد.
ابتدا بالش های بهترین تخت را که هیچ کس در آن نخوابیده بود تکان داد و پرده ها را عقب زد تا روتختی گلدوزی شده دیده شود. سپس تخت های دیگر را مرتب کرد و پرده ها را جلوی آنها کشید.
پرس کتانی را گردگیری کرد و آن را کمی فال انبیا محمد باز گذاشت تا رول های زیبای کتانی سفیدش که با روبان بسته شده بود، نمایان شود. کت صندلی ها را گردگیری کرد و کیت کوزه های برنجی بزرگ را بیرون از در آشپزخانه برد تا صیقل داده شود.
سپس هر سه آنها را مالیدند و ساییدند و صیقل دادند تا مانند خورشید بدرخشند.
گفت: “اکنون زمان پختن شام فال جدید و آنلاین قهوه , احساس , تک نیت , چای , چوب , امروز , انبیا , پیشگویی , روزانه , ساعت , فردا , سرنوشت , ازدواج , ابجد , زندگی , صوتی , شمع , عشق , کارت , ورق دعا و جادو و طلسم است.” “ما گوشت خوک و سیب زمینی و مقداری کلم خواهیم داشت. کیت، به باغ بدو و یک کلم بیاور، و کت، ممکن فال جدید و آنلاین فال انبیا کامل قهوه , احساس , تک نیت , چای , چوب , امروز , انبیا , پیشگویی , روزانه , ساعت , فردا , سرنوشت , ازدواج , ابجد , زندگی , صوتی , شمع , عشق , کارت , ورق دعا و جادو و طلسم است وقتی کیت آن را وارد کرد، آتش را برای پختن آن آماده کنی.”
کت به سمت اجاق رفت – اما اجاق گاز بسیار بامزه ای بود! واقعاً اصلاً اجاق گاز نبود.
یک جور میز کنار دودکش ساخته شده بود. همه فال انبیا نوح آن با کاشی های آبی زیبا پوشیده شده بود، با تصاویری از قایق ها روی آنها. بالای این میز، قفسه ای بود، مثل قفسه شوف. روی آن بشقاب هایی بود و از پایین قفسه چند زنجیر با قلاب آویزان بود. زغال ها درست روی میز کوچک بود.
- جمعه ۲۶ مرداد ۰۳ ۲۰:۴۱ ۸ بازديد
- ۰ نظر