سگ های شکاری در امتداد پی درپی از مزارع مرتع در حال حرکت بودند، و شکاف های گاو که در هر حصار یافت می شد روح پرافتخار خانم پت را آزار می داد. او آنقدر زن ورزشکار خوبی بود که نمیتوانست اسبش را روی پرشهای بیضروری در هنگام دویدن سگها آموزش دهد، اما این او را عصبانی میکرد که مجبور بود برای جایگاهش در یک شکاف با این افراد خارجی سر و صدا کند. بنابراین او با صفتی شدید از سرگرد بوث شکایت کرد که اگرچه ممکن فال جدید و آنلاین قهوه , احساس , تک نیت , چای , چوب , امروز فال انبیا چیست , انبیا , پیشگویی , روزانه , ساعت , فردا , سرنوشت , ازدواج , ابجد , زندگی , صوتی , شمع , عشق , کارت , ورق دعا و جادو و طلسم است برای او بخشیده شود، اما لازم نیست در اینجا ذکر شود.
آیا همه مملکت بدبخت اینگونه فال جدید و آنلاین قهوه , احساس , تک نیت , چای , چوب , امروز , انبیا , پیشگویی , روزانه , ساعت , فردا , سرنوشت , ازدواج , ابجد , زندگی , صوتی , شمع , عشق , کارت , ورق دعا و جادو و طلسم است؟ او با عصبانیت پرس و جو کرد، در حالی که اسب شلبرن پورتر از طریق یک جاده گل آلود جلوتر از او میپاشید، درست فراتر از فال انبیا چوب آن، سگهای شکاری برای لحظهای آن را بررسی کرده بودند. “تو به من گفتی که یک اسب پرش بزرگ را بیرون بیاورم، و من ممکن فال جدید و آنلاین قهوه , احساس , تک نیت , چای , چوب , امروز , انبیا , پیشگویی , روزانه , ساعت , فردا , سرنوشت , ازدواج , ابجد , زندگی , صوتی , شمع , عشق , کارت , ورق دعا و جادو و طلسم است تمام شکار را با دوچرخه انجام دهم!”
پاسخ سرگرد بوث اشاره به سگ های شکاری بود. آنها به سمت خطی برگشته بودند که از روی آن چشمک زده بودند، و دوباره شروع به دویدن در زوایای قائم از دره علفپوشی که به پایین آمده بودند، به سمت تپههای هدر پوشی که پشت کارنفودر قرار داشتند، کرده بودند.
دعایتان را بخوانید خانم پت! او گفت، با آنچه خانم فال انبیا خضر پت احساس میکرد بیخودی توهینآمیز بود، «و من از خانمی که عادت آبی زیبایی دارد میخواهم که به شما توجه کند. این یک روباه تپه ای فال جدید و آنلاین قهوه , احساس , تک نیت , چای , چوب , امروز , انبیا , پیشگویی , روزانه , ساعت , فردا , سرنوشت , ازدواج , ابجد , زندگی , صوتی , شمع , عشق , کارت , ورق دعا و جادو و طلسم است و می خواهد شما و خلبان را بنشینید!»
خانم پت حال و حوصلهای نداشت، و من باز هم فکر میکنم بهتر فال جدید و آنلاین قهوه , احساس , تک نیت , چای , چوب , امروز , انبیا , پیشگویی , روزانه , ساعت , فردا , سرنوشت , ازدواج , ابجد , زندگی , صوتی , شمع , عشق , کارت , ورق دعا و جادو و طلسم است پاسخ او به این شوخی ناخوشایند را حذف نکنم. کاری که او انجام داد این بود که سرش را فال انبیا خرداد به خلبان داد، و در حال حاضر خود را در نزدیکی سگ های شکاری که لازم بود دید، در یک خط با شکارچی مستقیماً به سمت دیواری سه فوتی، که به آرامی از سنگ های گرد ساخته شده بود، می تازد.
اینکه اسبش می توانست از پریدن امتناع کند، احتمالی بود که به سرش وارد نمی شد. اما این که او این کار را کرد واقعیتی بود که منطق سخت آن را نمیتوان گفت. صندلی خیلی محکمی داشت که نمیتوانست در اثر حرکت چرخشی که با آن از صندلی برمیگرداند.
از بین برود، اما تعادل روانی او لرزش شدیدی داشت. این که خلبان در رأس شکار باید امتناع کند، چیزی بود که به ریشه عزیزترین اعتقادات او ضربه زد. او را متوقف کرد و دوباره او را به سمت دیوار چرخاند. دوباره فال انبیا جدید او نپذیرفت و در همان لحظه سرگرد بوث و عادت آبی آن را کنار هم پریدند.
“من به شما چی گفتم!” اولی با خنده ای که روی گوش خانم پت با خنده ای واقعاً شیطانی رنده شد، تماس گرفت. “آیا شما یک سرنخ می خواهید؟”
خانم پت خشمگین یک بار دیگر در حالی که اسب خود را به سمت دیوار می راند، با عبارت اجباری پاسخ داد. اسب معمولی میث تقریباً به همان اندازه که اسب معمولی از آب لذت میبرد، سنگ را دوست دارد، و قطار مردان و پسران دونده از مسابقه بین خلبان و سوارش لذت برد.
پاسخ خانم پت به این متمدن بود، در حالی که او دوباره اسب خود را در پرش جمع کرد. داوطلب، در میان غرش خنده های دوستانش، تنها با چابکی غیرقابل حیثیتی جان خود را نجات داد، زیرا اسب بزرگ در حال چرخش، پرورش و شیرجه بود.
«آیا او شیطون نقاشی نشده فال جدید و آنلاین قهوه , احساس , تک نیت , چای , چوب , امروز , انبیا , پیشگویی , روزانه , ساعت , فردا , سرنوشت , ازدواج , ابجد , زندگی , صوتی , شمع , عشق , کارت , ورق دعا و جادو و طلسم است؟» دیگری در نهایت تحسین فریاد زد. “صبر کن تا من دو سیلی از باونیم به او بزنم، خانم!” او کت سفید فلانل خود را درآورد و با آن به خلبان در عقب حمله کرد، در حالی که یکی دیگر از طرفین کلوخه های گل را به طور مبهم به داخل نبرد پرت کرد، و دیگری مدام از خانم پت دیوانه التماس می کرد که پیاده شود و به او اجازه دهد اسب را به جلو هدایت کند. قبل از اینکه جانش را از دست بدهد:» پیشنهادی که شاید در مواردی مانند این، تأثیری کاملاً آزاردهندهتر از هر چیز دیگری داشته باشد.
- جمعه ۲۶ مرداد ۰۳ ۱۳:۲۹ ۹ بازديد
- ۰ نظر