از ترس اینکه مبادا راه ما را از گاری های مهمات قطع کنند، دستور عقب نشینی آنها را دادم.
اکنون واضح بود که شلیک، هر چه که میتوانست علت آن باشد، با ورود هیچ نیرویی از ژوهانسبورگ نبود.
لحظات ارزشمندی را در تلاش برای ایستادن در کنار فال کارت جفت دوستانمان به هر قیمتی از دست داده بودیم، با این تصور اشتباه که آنها نمی توانند به وعده های مکرر خود عمل کنند، {۵۶} اخیراً در ساعت ۱۱ صبح همین روز با نامه ای به ما تمدید شد. اکنون هوا تقریباً تاریک شده بود. در غروب، بوئرها را میتوان دید که از سه طرف به هم نزدیک میشوند، یعنی شمال، شرق و جنوب. جاده ژوهانسبورگ کاملاً بسته به نظر می رسید و آخرین فرصت لغزش، که ساعتی پیش با شنیده شدن صدای شلیک مجدد به وجود آمده بود، از بین رفته بود تا دیگر برنگردد.
چیزی باقی نمانده بود جز این که در بهترین موقعیت موجود قرار بگیریم.
اما با توجه به شرایط تاسف بار شلیک، که ما بعدا شنیدیم به دلیل شادی بوئرها از ورود نیروهای کمکی بزرگ از بود، ستون تا این زمان (۷ بعد از ظهر) حداقل چهار یا پنج مایل جلوتر بود. جاده ژوهانسبورگ، با شانس عالی برای فال ۷ کارتی رسیدن به آن شهر بدون مخالفت بیشتر.
من ستون را به لبه یک دره عریض در سمت رفال جدید و آنلاین قهوه , احساس , تک نیت , چای , چوب , امروز , انبیا , پیشگویی , روزانه , ساعت , فردا , سرنوشت , ازدواج , ابجد , زندگی , صوتی , شمع , عشق , کارت , ورق دعا و جادو و طلسم است جاده منتقل کردم و اسب ها را به صورت ربع ستون زیر پوشش شیب تشکیل دادم. گاری ها در عقب و در هر دو جناح قرار گرفتند و پنج ماکسیم در امتداد جلو قرار گرفتند تا فلات را جارو کنند.
سه ماکسیم دیگر و اسلحه های سنگین در پشت و پهلو نصب شده بودند.
سپس به مردان دستور داده شد که بین اسلحه ها و به پهلو دراز بکشند. نگهبانان و پست های قزاق در هر چهره پست شده بود. در ضمن بوئرها سنگرها و برش های اکتشافی متعددی را در فلات در فواصل ۴۰۰ تا ۸۰۰ یارد فال هفت کارت اشغال کرده بودند.
ساعت ۹ شب
در ساعت ۹ شب آتش شدیدی روی بیواک گشوده شد و طوفانی از گلوله ها اطراف و اطراف ما را فرا گرفت که ظاهراً از همه طرف به جز جنوب غربی هدایت می شد.
نیروها با موقعیت خود در شیب زیر سطح فلات محافظت می شدند، به طوری که کل تلفات ناشی از این آتش سوزی که حدود بیست دقیقه به طول انجامید بسیار ناچیز بود.
مردان با خونسردی تحسین برانگیزی رفتار می کردند و تا فال کارت هفتگی حد امکان شاداب بودند، اگرچه بسیار خسته و گرسنه و بدون آب بودند.
سپس دو سه ساعت بدون مزاحمت ماندیم.
حدود نیمه شب باران دیگری از گلوله به داخل کمپ ریخته شد، اما شلیک مدت زیادی ادامه نداشت.
کمی بعد یک تفنگ ماکسیم روی بایواک باز شد، اما نتوانست به برد ما برسد.
در ساعت ۳.۳۰ بامداد، گشتها از هر طرف بیرون رانده شدند، در حالی که نیروها با سکوت و سرعت هر چه بیشتر آماده حرکت شدند.
در ساعت ۴ صبح آتش شدیدی توسط بوئرها بر روی ستون گشوده شد فال کارت عشق و گشتها از سمت شمال و شرق وارد شدند.
تحت هدایت سرگرد آر وایت (با کمک ستوان جسر کوپ) ستون زیر پوشش شیب شکل گرفت.
- چهارشنبه ۰۳ مرداد ۰۳ ۲۳:۱۵ ۱۲ بازديد
- ۰ نظر